زینب(س)؛ اسوه ی بصیرت
امام موسی صدر میفرماید : لشکریان عمر سعد، اجساد ناپاک سپاه خودشان را دفن کردند، و اجساد امام حسین(ع) و خاندانش و یارانش بر زمین ماندند. هنگامی که بر آن شدند از کربلا به کوفه بروند، خاندان امام حسین، زنان و مادران و خواهران را از کنار قتلگاه و کشته شدگان گذراندند. یعنی کوشیدند تا آنچه در نبرد برای کشته شدگان اتفاق افتاده بود، آشکار سازند. چرا این کار را کردند؟ برای اینکه آنچه را امام حسین(ع) بدان میاندیشید، بی ثمر سازند. امام حسین میخواست در زندگی و پس از مرگش نیز با قدرت ظاهر شود، اما آنها میخواستند که حسین را پیش و پس از مرگش ناتوان نشان دهند. میخواستند زنان را در برابر اجساد بیاورند، تا آنها بگریند، غمزده شوند، ناله کنند، و عجز و ضعف در آنها ظاهر گردد.
این صحنه دلهره آور را تصور کنید. زنان و فرزندان را در برابر اجساد آورده اند، هریک از زنان برادر، همسر یا فرزندی در میان کشتهشدگان دارد، اما گریه نمیکند. آنها وظیفه داشتند که از زینب پیروی کنند. حضرت زینب سرور آنها بود، پس در همه امور از او پیروی میکردند. پشت سر حضرت زینب میرفتند. حضرت زینب، در جلوی آنها به جسد پاره پاره امام حسین(ع) رسید، جسدی که حتی یک عضو سالم در آن دیده نمیشد. اما با این حال جسد پوشیده از تیر و شمشیر و نیزه و سنگ بود؛ آنچنان که چیزی از آن پیدا نبود. نیازی نیست تاریخ این حوادث روشن را به ما بگوید. زینب آمد و نزدیک حسین ایستاد و سنگها و نیزهها و شمشیرها را کنار زد و با دو دستش جسد امام حسین را بلند کرد و گفت: «اللهم تقبل منا هذا القربانی.» (خداوندا این قربانی را از ما بپذیر). این قهرمانی را تصور کنید. حسین برای زینب(س) همه چیز است. بزرگان، قهرمانان و کوهها در برابر این صحنه ناتوانند، اما زینب ابداً چنین نیست: «اللهم تقبل منا هذا القربان.» (خداوندا این قربانی را از ما بپذیر).با این سخن، حضرت زینب اعلام داشت که این کار به اراده و خواست خودمان بوده است، نه این که بر ما تحمیل شده باشد. هیچکس نگفت بیایید و کشته شوید. هیچکس نگفت که برخیزید و هیچکس از ما این کار را نخواست. ما با آزادی کامل آمدیم و آن را برگزیدیم. آنچه بدست آوردیم، نتیجه خواست و اراده خودمان است. ما حسین را برای دین خدا قربانی کردیم و از خدا میخواهیم که این قربانی را از ما بپذیرد، و چیزهای دیگر، اصلاً مهم نیست. چنان که در مجلس ابن زیاد وقتی از او میپرسد چگونه یافتی آنچه را خداوند با برادرت کرد؟ گفت: «والله ما رأیت الا جمیلا، هؤلاء رجال کتبالله علیهم القتل فبرزوا إلی مضاجعهم» (به خدا سوگند، جز زیبایی چیزی ندیدم. آنان مردانی بودند که خداوند مرگ را برایشان مقدر کرده بود و به سوی آرامگاهشان رفتند). بیشک پس از این موضع حضرت زینب در برابر شهادت سرور کشتهشدگان و سید شهدا، دیگر زنان تکلیف خود را در برابر شهداشان دانستند. چرا که هنگامه ناله وشیون و اظهار ناتوانی نبود، بلکه زمان قدرت و صلابت بود و باید به جهانیان اعلام میشد که ما به اینجا آمدیم و میدانستیم چه رخ خواهد داد. با آسودگی آن را اراده کردیم و بهسوی آن گام برداشتیم و تلاش کردیم و از خداوند میخواهیم که آن را از ما بپذیرد. و اگر کارزار، بیش از این فداکاری میخواهد، ما آماده ایم. بنابراین نقش حضرت زینب، این است که رسالت امام حسین و حضور عزتمندانه و شرافتمندانه اش در نبرد را، تمام سازد.
منبع:سایت تبیان